🌹ابراهیم بن ادهم سوار کشتی شد ، دیری نگذشت که طوفان و موج شروع شد ...جوریکه گمان می رفت همه هلاک می شوند ..
همگی به اضطراب و ناراحتی و‌وحشت افتادند الا ابراهیم بن ادهم که سرش را با لباسش پوشانده و نشسته بودوسردر گریبان گرفته بود  ..
کسانی که در کشتی بودند به دعا و فریاد زدن مشغول بودند ...جلو آمده و به ابراهیم گفتند بیدار شو ..مگر نمی بینی در چه گرفتاریی  هستیم ؟!!!
گفت : ولی این گرفتاری نیست ! !
گفتند : پس گرفتاری چیست ؟!

گفت : گرفتاری این است که کارت به دست مردم افتاده باشد ونیازمند مردم باشی ..
سپس دستانش را بلند کرد و گفت: پروردگارا قدرتت را به ما نشان دادی پس عفو ورحمت و گذشتت را نشانمان بده ..

🔻آنگاه بحر همانند روغن آرام گشت ..

✔️اینگونه بوده است ایمانشان ..
خداوند مارا از صالحان قرار دهد ..

@hanafytorkmen کانال حنفیه ترکمن صحرا